بسم رب المهدی
تو می رسی دلم از جا بلند خواهد شد دلم ز شوق تماشا بلند خواهد شد
مولا، بگو
بگو کدام جمعه ی خسته از دلواپسی های عصر آهن با عطرناب نرگس از راه میرسی ودلهامان را با اشارتی به میهمانی نور می بری
بگو از پس کدام جمعه انتظار، طلوع تورا باید انتظار کشید، ای تبلورصداقت و عشق
برای من از خویش بگو، از آن خویشی که مرا بی خویشتن می کند.می خواهم، سواره یا پیاده فرقی نمی کند، می خواهم تا کوی تودر یکریز بی امان باران بیایم پا به پای لحظه های عاشقی در صبح میلاد میلاد دوباره من....
تو می رسی دلم از جا بلند خواهد شد دلم ز شوق تماشا بلند خواهد شد
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم رب المهدی
امروز داشتم دنبال یه مطلب می گشتم که بنویسم به این حکایت برخوردم که در اون دردناکترین مصیبت حضرت حجت رو بیان می کنه.خوب حتما روزیمون این بوده:
دردناکترین مصیبتِ حضرت حجت(ع)!
حاج ملا سلطان علی روضه خوان تبریزی که از جمله عباد و زهاد بود، نقل کرد:
« در عالم رؤیا به حضور حضرت بقیة الله ارواحنا فداه مشرف شدم و خدمت ایشان عرض کردم: مولای من، آنچه در زیارت ناحیه مقدسه ذکر شده است که می فرمایید: فلأ ندبنک صباحاً و مساءً و لأ بکین علیک بدل الدموع دماً، صحیح است؟
فرمودند:
بلی صحیح است.
عرض کردم: آن مصیبتی که در آن بجای اشک خون گریه می کنید، کدام است؟ آیا مصیبت حضرت علی اکبر است؟
فرمودند: نه، اگر علی اکبر زنده بود، در این مصیبت او هم خون گریه می کرد.
گفتم: آیا مصیبت حضرت عباس است؟
فرمود: نه؛ بلکه اگر حضرت عباس علیه السلام در حیات بود، او هم در این مصیبت خون گریه می کرد.
عرض کردم: لابد مصیبت حضرت سید الشهداء علیه السلام است.
فرمود: نه، حضرت سید الشهداء علیه السلام هم اگر در حیات بود، در این مصیبت، خون گریه می کرد.
عرض کردم: پس این کدام مصیبت است که من نمی دانم؟
فرمودند: آن مصیبت، مصیبت اسیری حضرت زینب علیها السلام است. »
http://www.salehin.comمنبع:
خدایا دوباره جمعه آمد ،ولی مهدی فاطمه نیامد، تا کی جمعه هایمان را بی او سپری کنیم؟؟؟؟؟
اللهم عجل لولیک الفرج
لیست کل یادداشت های این وبلاگ